ثمره زندگیمون امیر رضا ثمره زندگیمون امیر رضا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

فرشته آسمونی

امیررضای گردشگر

الهی قربونت بشم که اینقده خوش مسافرتی... (اللهم صل علی محمد (ص) و آل محمد (ص)) جمعه امیررضا با مامان و باباییش رفته بودن چای باغ. عمو عسگری هم بود. عمو عسگری عموی مامانی و جانباز دفاع مقدس هستن. خیلی خیلی هم شما رو دوست دارن. این رو میشه از رو جوشهای صورت شما هم فهمید چای باغ یه جای خیلی خوشگله که ما خودمون هنوز نرفتیم.. عمه زینب وقتی عکساتو دید، میگه مگه اونجا چایی نداره فقط یعنی همچین عمه جونی داری شما... اینجا امیررضا جون بغل دایی جون عقیلشون تشریف دارن.الهی قربونت برم با اون لبخند قشنگت...     اینجا هم بغل دایی حسن هستی. دایی حسن هم دایی جون مامانه و هم دایی جون بابات. همه بچه کوچولوهای فامیل هم حداقل ...
13 اسفند 1391

امیررضا مهمون خونه عمه جون

خوب عکسهای جدید نداشتم که بزارم چرا منو دعوا میکنین؟ میبینی عمه جونی... عمه جونت رو دعوا کردن عزیز دل مامان و بابایی شنبه شب رو مهمون خونه عمه جونیش بود.  این هم عکسهای گل پسملی خونه عمه جونی لباسمو بزارم کنار خودم...  چه فیلم قشنگی داره... میزارم کنار خودم... حالا کسی که برنمیداره لباسمو..با دستم دارمش کسی خواست ورش داره نزارم عمه جون چیکار به لباسم داری اِ اِ اِ لباسمو چرا برمیداری الهی عمه فدات بشه... نگاه چه قشنگ میشینه....پسری دیگه بزرگ شده.. تازه به جز شیر مامانی فرنی هم میخوره.. الهی قربون اون لپای خوشگلت برم... لباتو چرا میخوری؟ مثل این پیرمردا که دندون ندارن! دقی...
6 اسفند 1391
1